عمو سبزی فروش
پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
عمو سبزی فروش
نوشته شده در پنج شنبه 13 آبان 1395
بازدید : 565
نویسنده : بيك بابا

وقت هم نیست که از نیشابور و از پدرمان بپرسیم.

به راستی عزا گرفته بودیم که مشکل را چگونه حل کنیم.

یکی از دوستان گفت: اینها که فارسی نمی‌دانند. چطور است شعر

و آهنگی را سر هم بکنیم و بخوانیم و بگوییم همین سرود ملی ماست؟

کسی نیست که سرود ملی ما را بداند و اعتراض کند.

اشعار مختلفی را که از سعدی و حافظ می‌دانستیم،

با هم تبادل کردیم، اما این شعر‌ها آهنگین نبود

و نمی‌شد به ‌صورت سرود خواند. بالاخره من

گفتم: بچه‌ها، عمو سبزی‌فروش را همه بلدید؟ گفتند: آری. گفتم: هم آهنگین است

و هم ساده و کوتاه. بچه‌ها گفتند: آخر عمو سبزی‌فروش که سرود نمی‌شود. گفتم: بچه‌ها

گوش کنید! و خودم با صدای بلند و خیلی جدی شروع به خواندن کردم: «عمو سبزی‌فروش…

بله. سبزی کم‌فروش… بله. سبزی خوب داری؟… بله» فریاد شادی از بچه‌ها برخاست و شروع به

تمرین کردیم. بیشتر تکیه شعر روی کلمه «بله» بود که همه با صدای بم و زیر می‌خواندیم. همه شعر را

نمی‌دانستیم. با توافق همدیگر، سرود ملی به این‌صورت تدوین شد:

عمو سبزی‌فروش!… بله/

سبزی کم‌فروش!… بله/

سبزی خوب داری؟… بله/

خیلی خوب داری؟… بله/

عمو سبزی‌فروش!… بله/

سیب کالک داری؟…

بله/ زال‌زالک داری؟… بله/

سبزیت باریکه؟… بله/ شب‌هات تاریکه؟… بله/

عمو سبزی‌فروش!… بله

این را چند بار تمرین کردیم. روز رژه با یونیفورم یک‌شکل و

یکرنگ از مقابل امپراتور آلمان، عمو سبزی‌فروش‌خوانان رژه رفتیم.

پشت سر ما دانشجویان ایرلندی در حرکت بودند. از بله گفتن ما به هیجان آمدند

و بله را با ما همصدا شدند، به‌طوری که صدای بله در استادیوم طنین‌انداز شد و امپراتور

هم به ما ابراز تفقد فرمودند و داستان به‌ خیر گذشت

 



:: برچسب‌ها: سبزی فروش , عمو , شعر ,



مطالب مرتبط با این پست
.